محل تبلیغات شما

ماه رمضون پارسال بود، جاتون سبز از اول تا آخر ماه، زائر حرم باصفای علی بن موسی الرضا (ع) آقای رئوف بودیم.

جای همیشگیمون بعد از نماز مغرب و عشاء، صحن باصفای انقلاب (سقاخونه اسماعیل طلا) ، چند قدمی آرامگاه آیت الله نخودکی توی دالون کوچیک یکی از حجره ها بود.  نوبتی خانوم خانوما رو که دوسالش بود، بازی می دادیم تا اون یکیمون، سر دل استراحت و با آرامش به زیارت و راز و نیاز بپردازه . هنوز چند شبی به شبهای قدر باقی مونده بود که همسرم هیجان زده از زیارت برگشت و گفت: حدس بزن کیو تو حرم دیدم؟!!! حاج آقا مهدی میرباقری!!!»

آخه همسرم می دونست من از طرفدارای پر و پا قرص صحبت های حاج آقا میرباقری هستم و از سبک و سیاق درس و بحثشون خوشم می یاد و برنامه های سمت خداشون رو دنبال می کنم و بارها به همسرم گفته بودم که ایشون بزرگ ترین استاد درس "امام شناسی" هستن.

تو پرانتز بگم که (خدا هر کسی رو یه جوری آفریده ، متفاوت از دیگری ، من و همسرم با اینکه از یک شهر و یک محله و یک فرهنگ و یک تحصیلات دانشگاهی  و یه فاز فکری و عقیدتی هستیم و سال ها هست در کنار هم زندگی می کنیم  اما سلایقمون  بعضا با هم فرق می کنه مثلا من از سخنرانی حاج آقا میرباقری و حاج آقا پناهیان و استاد رحیم پور ازغدی استقبال می کنم و همسرم از نحوه بیان حاج آقا نقویان و  حاج آقا رفیعی خوشش میاد هر چند جدیدا به شدت مسحور سخنرانی های "تنها مسیر " حاج آقا پناهیان شده !!!

راستش بعد از اینکه تو زندگیمون به یه آرامش نسبی رسیدیم و از رفت و آمد زیاد به خاطر وضعیت شغلی همسرم نجات پیدا کردیم و کتاب ها و نرم افزارهامون رو از کارتون ها درآوردیم و تو قفسه چیدیم تونستیم برنامه ریزی کنیم  تا در کنار مشغله ی اصلی و رشته ی تحصیلی مون برای حفظ انسانیت یعنی حذف بدی ها و  مواظبت برای از دست ندادن خصلت های خوب، به خوندن کتاب و شنیدن سخنرانی های معنوی بپردازیم ؛ که نتایج مثبتش تو زندگیمون کاملا مشهوده. )

خلاصه ! بلافاصله پرسیدم: سئوالمون رو از ایشون پرسیدی؟

همسرم گفت: دور و برشون شلوغ بود ، طلبه ها و مردم عادی ایشون رو دوره کرده بودن، کنار نزدیک ترین درب حرم ایستاده بودن و با احترام و تواضع تمام ، دست به سینه مقابل ضریح مطهر مشغول ذکر بودن، موقعیت طرح سوال  نبود. گفتم: عزیزم! تا ایشون نرفته سریع برگرد و سئوالمون رو ازشون بپرس .میدونی که این مهم ترین  سئوال و دغدغه ی زندگیمونه»

همسرم گفت: راست میگی! امیدوارم هنوز اونجا باشن؛ هرکسی یه جوابی به سوال ما میده ولی جواب ایشون خیلی مهمه» و رفت.

تا ایشون زیارتشون تمام میشه طلبه ها شروع می کنن به پرسش و نوبت به همسر من می رسه و می پرسه:

چطور میشه که دل انسان به نور محبت خدا روشن میشه و زندگیش رنگ و بو می گیره و معنا و مفهوم پیدا می کنه؟؟؟»

حاج آقامیر باقری در حالی که با دستشون به ضریح مطهر اشاره کرده بودن به همسرم فرموده بودن:

این چیزی که تو می خوای فقط از طریق توسل به امام رضا (ع) می تونی بهش برسی»

                                                سلام الله علی باب الله

 

کار خوبه خدا درست کنه

هشداردهنده ترین جمله

تهمتی ناجوانمردانه به خدای شرم وحیاء

حاج ,آقا ,رو ,همسرم ,ها ,ایشون ,حاج آقا ,و یک ,و با ,سئوالمون رو ,آقا میرباقری

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فسا دانلود رایگان کتب دانشگاهی وحل المسئله پدرام باوند ranmendmitma مدرسه دلگشا کلنیک تیروئید دکتر امینی فوق تخصص بیماریهای غدد و تیروئید خلاقیت و یادگیری -رضایی آموزش کامپیوتر انیاک یادداشت فرهیخت قرآن جیبی